محل تبلیغات شما

انقد توو دلم حرفه که نمیدونم کدومشو بگم کدومشو بنویسم از کجا شروع کنم تا کجا تمومش کنم.

انقد دلم پره که نمیدونم چجوری بگم چیو بنویسم نمیدونم کجای زندگیم میلنگه نمیدونم خدا دلش میخواد همش گریه کنم یا بنده ی خدا.

نمیدونم توقع من از بقیه زیاده یا چیزایی که برا من مهمه برا بقیه بی اهمیته.

نمیدونم کجارو اشتباه میرم که هرکاری میکنم نمیشه.

نمیدونم از دست دلم چیکار کنم. نمیدونم از دست حافظه ی لعنت شده و قلب پر از کینه م چیکار کنم.مگه میشه عاشق یکی بود و اننننننقددددر بدی هاشو پررنگ توو ذهن نگه داشت؟

مگه میشه دلتنگ یکی بود و بهش بد و بیراه گفت؟

من خستم از دست خودم

از دست این دل خییییره سرررر و زبون نفهمم.

من خستم از زبونِ لعنتیم

زبون لعنتیییییییییییییییم که قاسممو اینجوری اذیت میکنه

کاش میشد زبونمو ببرم بکنم بندازم ببری بخوره

کاش میشد لال شم

کاش میشد دیگه نتونم حرف بزنم که اینطوری حداقل دلخوریامو به زبون نمیاوردم

من خستم از مهدیه.

از مهدیه ای که همه دوسش دارن ولی هیچکی به فکرش نیست

از مهدیه ای که قاسمش بهش گفته حالم ازت بهم میخوره

من خستم از این زن.

قاسمم

کاش به هم نمیرسیدیم

کاش توو ذهن تو همون مهدیه میموندم

کاش با این مهدیه ی حسود حال به هم زن اشنا نمیشدی

کاش همونجا که دلمون با هم صاف بود از هم جدا میشدیم

کاش منه لعنت شده انقد اذیتت نمیکردم

کاش اون مشتات بجای فرمون رو تن من میومد

قاسمم

من از دوست داشتنِ زیاد خستم

من آرامش میخوام.

• بیست و نهم آذر هزار و سیصد و خورده ای •

نمیدونم ,کنم ,مهدیه ,خستم ,هم ,ای ,خستم از ,از دست ,یکی بود ,لعنت شده ,چیکار کنم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز پوست و موی سامان اسکین گوشه سبز dumb and dumber and dumbest